سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قرض دادن همسر تفریح جدید مردان ایتالیایی !

در یک عمل غیر انسانی و باورنکردنی، ایتالیایی ها, همسران شان را برای تفریح, به هم دیگر قرض می دهند حتی برلوسکنی نیز از این امر مستثنی نیست.

ایندیپندنت در گزارش خود به نقل از روزنامه پرتیراژ "لاستامبا" چاپ ایتالیا نوشت: «بسیاری از زنان و مردان ایتالیایی که برای گذراندن تعطیلات تابستانی در منطقه زیبای "توسکانا" در مرکز شهر رم پایتخت ایتالیا دعوت نامه دریافت می*کنند.

ممکن است پیش از پذیرفتن و قبول این دعوت خوب به آن فکر کنند علت این مسأله آن است که شاید این زن و شوهرها مجبور شوند در مقابل پذیرفتن این دعوت، همسر خود را با همسر دیگری عوض کنند.»

در گزارش "لاستامبا" آمده است: «در هر دوره تعطیلات تابستانی حدود پانصد هزار زن و شوهر در دویست کلوپ شبانه که در سراسر ایتالیا وجود دارد همسران خود را با یکدیگر عوض می*کنند!!

هزار تعویض همسر نیز در اماکنی غیر از کلوپ*ها مانند گاراژهای خودرو، سواحل دریایی ویژه و حتی برخی از قبرستان*ها صورت می*گیرد.»

در ادامه گزارش این روزنامه ایتالیایی آمده است: «این آمار و ارقام توسط مؤسسه "فیدر" بدست آمده و آمار اعلام شده حدود پانصد هزار است در حالی که حقیقت بیشتر از این عدد است و گمان می*شود حدود دو میلیون باشد.»

این مؤسسه می*افزاید: آمارها نشان می*دهد معدل سن بیشتر مردانی که تبادل همسر می*کنند حدود 43 سال و زنان 35 سال است.

نکته تعجب برانگیز این است که این روزنامه ایتالیایی در گزارش خود اعلام کرده "سیلویو برلوسکونی" نخست وزیر ایتالیا نیز چندی پیش خواستار تعویض همسر خود "فرونیکا" با همتای دانمارکی خود "آندریاس فوج راسموسن" شده بود!!

گفتنی است نگاه جامعه امروز غرب به زن برگرفته از الگوی روم و یونان باستان است که زن به عنوان موجودی برای کامیابی و لذت جوئی مردان قلمداد می شد.

این نگاه تمام مسائل و حقوق زنان را در غرب تحت الشعاع خود قرار داده و لذا تعویض همسر نیز که در بخش های مختلف اروپا و آمریکا به ویژه در جشن ها نمود بیشتری می یابد کاملا مغایر با شعار برابری زن و مرد بوده و آن را به چالش می کشد.

کجایی سهراب؟

و کجایی سهراب؟ آب را گل کردند ،چشم ها را بستند و چه با دل کردند! وای سهراب کجایی آخر؟ ... زخم ها بر دل عاشق کردند، خون به چشمان شقایق کردند.. تو کجایی سهراب؟ که همین نزدیکی؛ عشق را دار زدند، همه جا سایه ی دیوار زدند.. وای سهراب کجایی که ببینی حالا، دل خوش مثقالیست!! دل خوش سیری چند؟! صبر کن سهراب!! قایقت جا دارد؟؟؟

چطور بهتر زندگی کنیم؟

 

پرسیدم.....
چطور ، بهتر زندگی کنم ؟
با کمی مکث جواب داد :
گذشته ات را بدون هیچ تأسفی بپذیر ،
با اعتماد ، زمان حالت را بگذران ،
و بدون ترس برای آینده آماده شو .
ایمان را نگهدار و ترس را به گوشه ای انداز .
شک هایت را باور نکن ،
وهیچگاه به باورهایت شک نکن .
زندگی شگفت انگیز است ، در صورتیکه بدانی چطور زندگی کنی .
پرسیدم ،
آخر .... ،
و او بدون اینکه متوجه سؤالم شود ، ادامه داد :
مهم این نیست که قشنگ باشی ... ،
قشنگ این است که مهم باشی ! حتی برای یک نفر .
کوچک باش و عاشق ... که عشق ، خود میداند آئین بزرگ کردنت را ..
بگذارعشق خاصیت تو باشد ، نه رابطه خاص تو با کسی .
موفقیت پیش رفتن است نه به نقطه ی پایان رسیدن ..
داشتم به سخنانش فکر میکردم که نفسی تازه کرد وادامه داد ...
هر روز صبح در آفریقا ، آهویی از خواب بیدار میشود و برای زندگی کردن و امرار معاش در صحرا میچراید ،
آهو میداند که باید از شیر سریعتر بدود ، در غیر اینصورت طعمه شیر خواهد شد ،
شیر نیز برای زندگی و امرار معاش در صحرا میگردد ، که میداند باید از آهو سریعتر بدود ، تا گرسنه نماند ..
مهم این نیست که تو شیر باشی یا آهو ... ،
مهم اینست که با طلوع آفتاب از خواب بر خیزی و برای زندگیت ، با تمام توان و با تمام وجود شروع به دویدن کنی ..
به خوبی پرسشم را پاسخ گفته بود ولی میخواستم باز هم ادامه دهد و باز هم به ... ،
که چین از چروک پیشانیش باز کرد و با نگاهی به من اضافه کرد :
زلال باش .... ،* زلال باش .... ،
فرقی نمی کند که گودال کوچک آبی باشی ، یا دریای بیکران ،
زلال که باشی ، آسمان در تو پیداست
دو چیز را همیشه فراموش کن:
خوبی که به کسی می کنی
بدی که کسی به تو می کند
همیشه به یاد داشته باش:
در مجلسی وارد شدی زبانت را نگه دار
در سفره ای نشستی شکمت را نگه دار
در خانه ای وارد شدی چشمانت را نگه دار
در نماز ایستادی دلت را نگه دار
دنیا دو روز است:
یک با تو و یک روز علیه تو
روزی که با توست مغرور مشو و روزی که علیه توست مایوس نشو. چرا که هر دو پایان پذیرند.
به چشمانت بیاموز که هر کسی ارزش نگاه ندارد
به دستانت بیاموز که هر گلی ارزش چیدن ندارد
به دلت بیاموز که هر عشقی ارزش پرورش ندارد
دو چیز را از هم جدا کن:
عشق و هوس
چون اولی مقدس است و دومی شیطانی، اولی تو را به پاکی می برد و دومی به پلیدی.
در دنیا فقط 3 نفر هستند که بدون هیچ چشمداشت و منتی و فقط به خاطر خودت خواسته هایت را بر طرف میکنند، پدر و مادرت و نفر سومی که خودت پیدایش میکنی، مواظب باش که از دستش ندهی و بدان که تو هم برای او نفر سوم خواهی بود.
چشم و زبان ، دو سلاح بزرگ در نزد تواند، چگونه از آنها استفاده میکنی؟ مانند تیری زهرآلود یا آفتابی جهانتاب، زندگی گیر یا زندگی بخش؟
بدان که قلبت کوچک است پس نمیتوانی تقسیمش کنی، هرگاه خواستی آنرا ببخشی با تمام وجودت ببخش که کوچکیش جبران شود.
هیچگاه عشق را با محبت، دلسوزی، ترحم و دوست داشتن یکی ندان، همه اینها اجزاء کوچکتر عشق هستند نه خود عشق.
همیشه با خدا درد دل کن نه با خلق خدا و فقط به او توکل کن، آنگاه می بینی که چگونه قبل از اینکه خودت دست به کار شوی ، کارها به خوبی پیش می روند.
از خدا خواستن عزت است، اگر برآورده شود رحمت است و اگر نشود حکمت است.
از خلق خدا خواستن خفت است، اگر برآورده شود منت است اگر نشود ذلت است.